خبر دادن انبیاء به آمدن پیامبر اسلام (2)
فصل اول
در اثبات مقید بودن حكم تورات به زمان بودن بنی اسرائیل در ارض بیت المقدسدر پاراش وَاإتْحِنَنْ كه پاراش دوم از سفر پنجم تورات است مذكور است كه حضرت موسی به قوم میفرماید «دإهْ لِیْمَدْتی إتْحِمْ حُوقَیْم وُمِشْپَاطِیْم كَأشِرْ صِیْوَنی أدُنَایْ إلُهَایْ لَعَسُوتْ كِنْ بَقِرَبْ هْا آرَصْ أشِرْأتِمْ بَائیْم شَامَا لَریِشْاة» یعنی ببین آموختم مر شما را رسومها و شریعتها چنانچه فرمود مر خدای خالق من بكردن این چنین در میان آن زمین كه شما میآید آنجا برای میراث گرفتن آن زمین كه غرض زمین كنعان است. (1)
و ایضاً بعد از چند آیه مذكور است كه «یْوم أشِرْ عَامَدْ تَالِیْفِنْ أدُنَایْ إلْهِخَا بِحُورِبْ بِإمُورْ أدُنَایْ إلَیْ هَقْهِلْ لی إتْ هَا عَامْ وَاشْمِعیْعِمْ إتْ دِبَارَایْ أشِرْ یِیِلَمِدُونْ لِپِیرْا اوْتی كُل هَیَامِیْم أشِرْ هِمْ حَیِیْم عَلْ هَا أدَامَا وَإتْ بِنِهِمْ یِلِمْدوُنَ» یعنی روزی كه ایستاده بودی به پیش خدای خالق خود در كوه سینا كه فرمود خدا به من كه جمع كن برای من مر این قوم را تا بشنوانم ایشان را مر سخنان خود كه بیاموزند تا بترسند از من همهی روزگاران كه ایشان زندهاند بر آن زمین و مر پسران خود را بیاموزانند. (2)
و بعد از سه آیهی دیگر میفرماید «وَأوتی صِیْوَا أدُنَایْ بَاعِتْ هَهِی لِلَمدِ إتْخِمْ حُوقِیْم وُمِشْپَاطِیْم تَعَسُو تِخِمْ أوتَامْ بَا آرِصْ أشِرْ أتِمْ عُو بِریْم شَامَا لَرِیْشتَاة» یعنی مرا فرمود خدا در آن وقت برای آموزیدن مر شما را رسومها و شریعتها برای عمل كردن شما آنها را در زمینی كه شما میگذرید آنجا به میراث گرفتن. (3)
و ایضاً در اواخر پاراش مذكور است كه «نِحْ إمُورْ لِیَهمْ شُوبُو لاَخِمْ لاَهُلُخِمْ وَأتَاپُو عَمُدْ عِیْمَادیْ وَ أدَبْر إلخَا إتْ كُلْ هَمِیْصُو وَهَحُوقِیْم وَهِمْشْپَاطِیْم أشِرْ تَلَمَدِمْ وَعَاسُوبَا آرَصْ أشِرْ آنَخِی نُوْتِنْ لَیَهِمْ لَرِیْشتَاة» جناب اقدس الهی به حضرت كلیم در كوه سینا میفرماید: كه برو و امر كن بنی اسرائیل را كه در پای كوه جمع آمدهاند كه برگردید شما به خیمههای خود و تو در اینجا بایست تا من سخن گویم به سوی تو همهی فرمانها و رسومها و شریعتها را كه بیاموزانی ایشان را و به عمل آورند در زمینی كه من میدهم ایشان را به میراث. (4)
و همچنین بعد از دو آیه میفرماید كه «وَزُوتْ هَمِیصُو أهَحُوقِیم وَهَمِشْپَاطِیْم أشِرْ صِیَوا أدُنَایْ إلُهِخِمْ لِلَمْدِ إتُخِمْ لَعَسُوت بَا آرَصْ أشِرْ أتِمْ عُوبِرِیِمْ شَامَا لَرِیْشتَاة» یعنی اینك آن فرمان و آن رسوم و آن شریعتهاست كه فرمود خدای خالق شما برای آموزیدن مر شما را برای عمل نمودن در زمینی كه شما میگذرید آنجا برای میراث گرفتن. (5)
و ایضاً در پاراش چهارم از همان سفر كه پاراش رإهْ آنُوخی است مذكور است كه «إلهْ هَحُوقِیْم وَهَمِشْپَاطِیمْ أشِرْ تِشمُرون لَعَسُوتْ بَا آرَصْ أشِرْ نَاتَنْ أدُنَای إلُوهِ أبُو تِخَا لَخَا لَرِیْشتَاة كُلْ هَیَامِیمْ أشِرْ أتِمْ خِییْم عَلْ هَا أدَامَا» اینست آن رسومها و شریعتها كه باید نگاه دارید برای عمل نمودن در آن زمین كه داد خدای خالق پدران شما به تو به میراث در همهی آن روزگاران كه شما زندگانی نمائید برای زمین. (6)
و ایضاً در پاراش وِیلَخْ مُشِهْ كه پاراش نهم از سفر پنجم است در موضعی كه حضرت موسی (علیه السلام) در بیابان تیه در وقت رحلت خود بنی اسرائیل را جمع نموده وصیت میفرماید به حضرت یوشع خطاب نموده كه «هَقْهِلْ إتْ هَا عَامْ هَا أناشِیمْ وَهَنَاشِیمْ وَهَطَفْ وَكِرْخَا أشِرْ بیشْعَارْ خَا لمَعَنْ بِیِشْمعَوُ وُلْمَعَنْ بَیْلَمِدُو وِیَارْ أو إتْ أدُنَایْ إلُ هِخِمْ وَشَامْرُوْ لَعَسُوتْ إتْ كُلْ دِبْرِ هَتُو رَاهَرُوْتَ وُبْنِهِمْ أشِرْ لاَبَادْعُوا بیِشْمَعُوْ وِلیمْدُو یَسِیْرَا إتْ أدُنَایْ إلُ هِخِمْ كُل هَیَامِیمْ أشِرْ أتِمْ حَیِیمْ عَلْ هَا أدَامَا أشِرْ هَیَامِیمْ أشِرْ أتِمْ عُوبِرِیمْ إتْ هَیَرْدِنْ شَامَا لَرِیْشَاة» یعنی جمع كن مر این قوم را مردان و زنان و طفل و غریب كه در دروازههای تواند از برای آنكه بشنود برای آنكه بیامرزند و بترسند مر خدای خالق شما را و نگاه دارید برای عمل كردن مر همهی سخنهای این تورات را و پسران ایشان كه ندانستند بشنوند و بیاموزند برای ترسیدن مر خدای خالق شما را همهی روزگارانی كه شما زندهاید برای زمین كه شما عبوركنندگانید مر رودخانهی یردن را به آن میراث گرفتن. (7)
(مؤلف گوید) كه رودخانهی یردن ما بین بیابان تیه و زمین كنعان واقع است و بنی اسرائیل بعد از رحلت حضرت موسی (علیه السلام) و هارون از آن رودخانه گذشته داخل زمین كنعان و بیت المقدس شدند.
و از این قبیل آیات در تورات بسیار است كه هرگاه باید تمام آنها نقل شود لااقل ثلث تورات نوشته خواهد شد و طالب حقّ و خالی از تعصب را همین قدر كفایت می كند و چنانچه تعصب پرده پوش دیدهی بصیرت كسی باشد، او را از مطالعهی جمیع كتب سماوی نفعی نخواهد رسید.
و علاوه بر این آیات كه بر سبیل عموم مقید است به بودن در آن زمین، بسیاری از احكام ایشان به خصوصه مقید است به بودن در آن زمین و به عمل آوردن فعل آنها موافق شریعت تورات در غیر آن زمین ممكن نیست:
از آن جمله احكام زن نفسا و مستحاضه باید بعد از ایام معین قربانی بكند تا پاك شود، چنانچه در اوائل پاراش تَزرِیَعْ كه پاراش چهارم از سفر سوّم تورات است بعد از آنكه ایام نشستن و پلید بودن هریك از زاینده نرینه و مادینه را معین فرموده میفرماید آیه كه حاصل معنی آن اینست: كه در وقت تمام شدن ایام او بیاورد برّهی یك ساله برای قربانی عولا و بچه كبوتر یا فاخته برای قربانی حطات به در خیمه میعاد به نزد كوهن تا نزدیك آورد آن را پیش خدا و كفّاره خواهد برای آن زن تا پاك شود از پلیدی خون خود و هرگاه دسترس به برّه نداشته باشد دو بچه فاخته یا دو بچه كبوتر یكی به جهت قربانی عولا و یكی به جهت قربانی حطات به پیش كوهن بیاورد و كوهن برای او كفّاره خواهد تا پاك شود آن زن. (8)
و این فقرات صریح است كه باید تطهیر زن نفسا در خیمهی میعاد كه بیت المقدس است بدست كوهن كه از اولاد هارون و خادم بیت المقدس است به عمل آید و بدون این اعمال آن زن را طهارت حاصل نخواهد بود.
و ایضاً در اواخر پاراش مَصُورَاعْ كه پاراش پنجم از آن سفر است طهارت از جنابت و حیض را نیز موقوف به اعمالی كه باید در بیت المقدس بدست كوهن به عمل آید فرموده. (9)
و از آن جمله حجهای ایشان است كه در تفصیل آنها پر فایده نیست و هیچیك از آنها مقید به استطاعت نشده، بلكه بر همه كس واجب است كه هرساله آنها را به عمل بیاورد و وجوب آنها مستلزم اینست كه در هر سال سه دفعه در آن زمین حاضر شده به آن اعمال قیام نمایند و ذكر آنها در آخر پاراش رِإهْ أنُوخی است. (10)
و از جمله آنها احكام عیدها است كه به نص صریح تورات بدون حضور در زمین بیت المقدس ممكن نیست.
و از آن جمله قربانیهاست كه به انواع مختلفه مذكور و از جملهی عبادات واجبه ایشان است و در همهی آنها تصریح شده كه باید در زمین بیت المقدس به عمل آید، بلكه در اوائل پاراش رإه آنوخی این آیه مذكور است «هِیْشَا مَرْلَخَا پِنْ تَعَلْهِ عُولُو تِخَا بَخُل مَا قوُمْ أشِرْ تِرِئه كی إیمْ بَمَا قُومْ أشِرْ یِبْحَرْ أدُنَایْ بِأحَدْ شَبَاطَخَا شَامْ تَعَلِهْ عُولوُ وَشَامْ تَعَسِهْ كُلْ أشِرْ أنُخِی مَصَوِكَا» یعنی احتراز كن مبادا ببری قربانی عولای خود را به هر مقام كه ببینی مگر به مقامی كه اختیار كند در زمین یكی از سبطهای تو آنجا بالا بر قربانی عولای خود را و آنجا بكنی هرچه میفرمایم تو را. (11)
(مؤلف گوید) كه و نیز از ان جمله است زكاة دادن و نذر به عمل آوردن و صدقه مستحبه دادن و بسیاری از احكام كه ذكر هریك جدا جدا و نشان دادن مواضع آنها از تورات موجب طول خواهد بود، بلكه بیشتر آنها در چند موضع مذكور است و هركه خواهد به پاراش رإه آنوخی (12) رجوع كند تا بر تفصیل اكثر آن احكام مطلع گردد و مقید بودن همه را به زمین بیت المقدس صریحاً ملاحظه نماید و از برای طالب حقّ آنچه نقل كرده شد كافیست و من الله الاستعانه.
و در كتاب یوشع (13) پیغمبر مذكور است كه:
«وَهَشِبْتی كُل مَسُو سَاحْ حُكَاهْ حَادْشَاه وَ شَبَتَاهْ وَ كُلْ مَغَداهْ» یعنی باطل خواهم كرد همهی شادیهای ایشان و حجهای ایشان و ماههای ایشان و شنبههای ایشان و همهی عیدهای ایشان را. (14)
و این آیه صریح است در انقراض شریعت بنی اسرائیل.
پینوشتها:
1.سفر تثنیه، باب چهارم، آیهی5.
2.سفر تثنیه، باب چهارم، آیهی 10.
3.سفر تثنیه،باب چهارم، آیهی 14.
4.سفر تثنیه، باب پنجم، آیهی 30 و 31.
5.سفر تثنیه، باب پنجم، آیهی 33.
6.سفر تثنیه، باب دوازدهم، آیهی 1.
7.سفر تثنیه، باب سی و یكم، آیهی 12 و 13.
8.سفر لاویان، باب دوازدهم، آیهی 6 الی 8.
9.كه مسائل آن در سفر لاویان، باب پانزدهم میباشد.
10.سفر تثنیه، باب شانزدهم، آیهی 16.
11.سفر تثنیه، باب دوازدهم،آیهی 13 و 14.
12.سفر تثنیه، باب دوازدهم، آیهی 6.
13.هوشع (یوشع) برای چند نفر استعمال شده ولی دو نفر از آنها صاحب كتاب میباشند با این تفاوت كه لفظ هوشع برای یكی از آنها تبدیل به یوشع شد یكی، هوشع بن بئیری و دیگری هوشع یا یوشع بن نون.
و اما هوشع بن بئیری: لفظ هوشع به معنی نجات یا خلاصی میباشد بنابر ترتیب تاریخی چهارمین پیغمبران و مدت شصت سال در كار نبوت اشتغال داشت، تخمیناً از سال 720-780 قبل از مسیح یعنی از قسمت اول سلطنت طویل عزّیا كه با چهارده سال آخر سلطنت یربعام دوم پادشاه اسرائیل مطابق میباشد سلطنت مینمود. و با اشعیاء و میكا و بلكه با یوئیل و عاموس هم معاصر بود.
(قاموس كتاب مقدس /925) و اما كتاب او دارای چهارده باب است.
و اما هوشع بن نون كه مبدّل شد به یوشع بن نون. هادی شهیر و ممتاز عبرانیان و خلیفهی موسی علیه السلام بوده. اولاً هنگام جنگ بنی عمالیق كه در رفیدیم واقع شد سردار سپاه بود و با موسی (علیه السلام) در كوه سینا همراهی كرد و نیز هنگام نقل و تحویل خیمه در خدماتی كه به آن متعلق است، امین بود و در پرستش گوسالهی زرین خود را ملوّث نساخت و چون در خدمتگذاری امین بود بدان جهت وضع و اسلوب حكمرانی را بیاموخت و از دوازده جاسوس تنها او و كالیب عبرانیان را به دخول زمین موعوده تأكید نمودند كه ایشان فوراً به آنجا داخل شدند و خداوند وی را برای خلیفه و جانشینی موسی برگزید. یوشع قوم را به آن طرف اردن رهبری نموده در مدت شش سال كنعان را از قادش برینع و غزّه كه به طرف جنوبیست إلی صیدون و كوه لبنان كه به طرف شمال است به حیطهی تصرف درآورد و هرچند قسمتهای متعدّده جابجا در دست كنعانیان باقی ماند ولی كلّیتاً بطور فتح و ظفر از مملكت بگذشت بعد از آن او و العاز آن مملكت را در میان دوازده سبط اسرائیل تقسیم نمودند، چهل و هشت شهر به لاویان داد و شش شهر برای بست تعیین نمودند و هنگامی كه یوشع از اردن عبور مینمود هشتاد و چهار ساله بود، بعد از تخمیناً بیست و شش سال بكاری كه برایش مقرر گشته بود اشتغال ورزید. پس در ملك خودش تمنه سارح بر بنی اسرائیل حكمرانی نموده در سال 1426 قبل از مسیح وفات نمود. در زمان حیات او عبرانیان مخصوصاً قوم خدا بودند، بالاخره وی بنی اسرائیل را در شكیم جمیع نموده ایشان را به خطابهی مهمّی مخاطب ساخته بر ضد بتهای مكنونهی قلوبشان متنبّه فرمود و آنها را به عهد جدید با خدا دعوت نمود و بر حسب كتاب مقدس زندگانی خالی از لكّه و بیعیب او بدین طور به انجام رسید چنان مینماید كه خدا را به امانت مخصوصه خدمت نمود، هیچ كس معجزات عظیمتر و بیشتر از آنكه او مشاهده نمود، ندیده... موسی شارع بنی اسرائیل را تا بحدود زمین موعوده آورد و یوشع نمونهی عیسی آنها را عبور داد.
كتاب یوشع: محتوی بر تمامی وقایع فوق است و بدست یوشع یا به فرمان او در سنهی 1427 قبل از مسیح نوشته شد. در دوازده باب، اول آن حكایت تسخیر كنعان و در ده باب دیگر تقسیم نمودن زمین نگارش یافته و در دو باب آخر خطابهی وداع آمیز یوشع را بیان میسازد. (قاموس كتاب مقدس/ 970، 971).
14.كتاب هوشع نبی (علیه السلام)، باب دوم، آیهی 11.
قزوینی یزدی، حاج بابا، (1378)، رسالهای در ردّ یهودیت، قم، مؤسسه فرهنگی- انتشاراتی حضور، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}